♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
میدونی؟!؟
من کلا دختر عجیبیم
همیشه هم کارای عجیب رو دوست داشتم
مثل دوست داشتن تو که عجیب ترین کاریه ک تا حالا دوست داشتم
مثلا دلم میخواسته کف خیابون دراز بکشم و سنگ فرشارو دونه دونه نقاشی کنم یا حتی پله های محله های قدیمی شهر
یا مثلا بشینم کنار خیابون ساز بزنم و بقیه برام پول بریزن و با اون پول کلی کتابای قشنگ بخرم و ببرم بین بچه هایی که وضع مالیشون خوب نیست پخششون کنم و بعد خودم یکیشونو انتخاب کنم و با کلی هیجان و عشق بشینم بلند بلند بخونمش و جاهای خنده دارش صدای خندمون محلشونو برداره و جاهای گریه دارش ریزریز باهم گریه کنیم
ولی میدونی عجیب تر از همه ی اینا چیه؟!؟
من نه نقاشی بلدم نه ساز زدن نه حتی نشون دادن دوست داشتنم به تورو
من تنها کاری که بلدم همین نوشتنه
واسه همین همیشه از چیزایی که دوسشون دارم ولی ندارمشون مینویسم
اینجوری موقع نوشتن خودمو تو اون شرایط تصور میکنم
مثلا تصور میکنم کف خیابون خوابیدم و باد موهامو اینور اونور میبره و من دارم طرح یه درخت خزون زده رو روی سنگ فرشا پیاده میکنم
یا مثلا همونجوری که روی چهارپایه ی چوبی کوچیک کنار خیابون نشستم و ساز میزنم و آهنگ "گل گلدون" رو میخونم به آدمای غرق شده تو روزمرگیشون که با تعجب از جلوم رد میشن لبخند میزنم
یا مثلا تورو با بلیز سفیدت میبینم و تو بهم میگی "جانم بفرمایید" و من بالاخره بی بهونه میرم سر اصل مطلب و دوست داشتنت رو بلند بلند داد میزنم
اصلا بنظرم همین دوست داشتن توهم یجور کار عجیبه آخه منی که هم قدم کوتاس هم لاغرم و ریزه میزه ترین دختر فامیلم چرا باید عاشق توعه چهارشونه ی قدبلند بشم؟!؟
من حتی یه سری از دیوونگیامو گذاشتم واسه وقتی که تو بیای مثلا قراره یه شب باهم رو پشت بوم بخوابیم و همینجوری که تو زل زدی به ستاره ها من از رو دفترچه ای که از آرزوهام باتو توش نوشتم بخونم و همین که به خوابیدن رو پشت بوم رسیدم اشک تو چشام جمع بشه و دستاتو محکمتر بگیرم تا باورم شه که بالاخره بدستت آوردم
من حتی موتورسواری رو هم گذاشتم واسه روزایی که تو بیای آخه میدونی با اینکه خیلی دوسش دارم ولی خیلی هم ازش میترسم واسه همین قرار شده اولین بار باتو سوار بشم که از پشت محکم بغلت کنم و مطمعن باشم که نمیوفتم و هروقت هم که ترسیدم سرمو ببرم تو گودی گردنت و تا میتونم داد بزنم انقدی که هم من گلوم درد بگیره هم تو گوشات
میبینی عشق جان؟!؟!این دیوونه ی درانتظار به تموم آرزوهایی که با تو داره قول رسیدن داده پس با نیومدنت بدقولش نکن
نذار جلوی دلش روسیاه بشه
لطف کن به این عاشق دیوونت و زود خودتو برسون تا مبادا این دیوونگی ها فقط در حد رویا باقی بمونن
لطف کن نذار خمار "جانم بفرمایید" هات بمونم
لطف کن و بیا
ز تمام بودنی ها تو فقط از آن من باش
💜
..♥♥..................
من و خیلی از دخترها ، جز دختران معمولی هستیم
برای ما از اول سخت بود با کفشِ پاشنه بلند مسیرهای طولانی را راه برویم و جیکمان از پا درد در نیاید
ما از همان اول دنبال کفش اسپرت بودیم که بتوان با آن،ساعت ها در شهر، قدم زد ، دوید و بی توجه به کج شدن روسری، شاد بود
ما مشتاق صحبت با مردها نبودیم
به چشمانشان زل نمیزدیم
بیشتر وقت ها از گوشه و کنار رد میشدیم و میرفتیم
ما از بچگی یاد گرفتیم ساده باشیم
راستش ما مثل معشوقه های امروزی شما
هر روز یک رنگ و یک بو نبودیم
عشوه و ناز ، مادر زادی در رگ و خون ما نبود
امکانش بود یک روز شلخته باشیم ، ناراحت باشیم ، گریه کنیم
ما نمیدانستیم در هر موقعیتی باید شیک باشیم و روسریمان کج نشود
ما همان دخترانی هستیم که عشق را در زندگی یاد گرفتیم
نه اینکه به ما گفته باشند همیشه خوش چهره و خوش بوترین باش، تا تمام شهر را عاشق کنی
بوی ادکلن ساده و آرام ما ،میان هزاران عطر و بوی مختلف اطرافِ شما گم شد
خنده های ارام ما ، میان قهقه های پر،عشوه و بلند انها اصلا شنیده نمیشد
ما عشق را در کفش های پاشنه بلندمان که خاک میخورد، جا گذاشتیم
ما با همان کوله پشتی و کفش اسپرتمان ، بی صدا آمدیم در زندگی شما
ما حتی کفش هایمان پاشنه بلند هم نبود که صدای رفتنمان را بشنوید
ما یک دسته دختر معمولی بودیم،فهمیدیم باید عوض شویم تا مارا ببینید
اما نتوانستیم.ما معمولی بودیم، هنوز هم هستیم چون اینطوری راحت تریم
خوشحال تریم
ما بلد نیستیم خودمان نباشیم